این روزها بیشتر از هر وقت دیگه ای دلم برات تنگ شده.برای چشمات،خنده های قشنگت،حتی برای غر زدن‌ها  و گریه هات.

دلم لک زده واسه صدات، واسه نگاه مهربونت، واسه همه چیزای قشنگی که دیگه تکرار نمیشه...

اما نیستی...

اما نیستی تا اضطراب جهان را 

کنار تو در ترانه ای کوچک خلاصه کنم 

اما نیستی تا شب تشویش هر شب خویش را 

در اشتغال گریه ها و گور ها روشن کنم 

اما نیستی تا در دهان داس برویم و 

در پریشانی شعله پرپر شوم 

...اما نیستی 


سید علی صالحی