فردا شکل امروز نیست

 

 

کوچه ها هنوز در سکوت روزهای تعطیل ،آهسته نفس می کشیدند که خلوت کوی و گذر با صدای رادیوهای پشت پنجره ها در هم شکست : "نادر ابراهیمی، قصه نویس سال های کودکی و نویسنده بزرگ عاشقانه های آرام ،آرام و بی صدا از دنیای ما سفر کرد."

کوچک‌تر که بودیم کلاغ ها ،سنجاب ها و قصه گل های قالی را دست به دست می‌چرخاندیم،  با او خواندیم و یاد گرفتیم که مدرسه بزرگتری هم وجود دارد و نفهمیدیم ،چرا نادر ابراهیمی که در دنیای بزرگتر ها بود از ما می پرسد ، قلب کوچکم را به که هدیه بدهم؟

دوستانش وجود او را سراسر عشق به طبیعت و انسان می دانستند و حالا که همان بچه ها  بزرگتر و عاشق شدند، عشق را سطر به سطر ،صفحه به صفحه می بینند  که فریاد

می زند: "زندگی طغیانی است بر تمامی درهای بسته و پاسداران بستگی، هر لحظه ای که در تسلیم بگذرد،لحظه ای است که بیهودگی و مرگ را تعلیم می دهد".

 و اینک نوای نویسنده نامه های عاشقانه از فراز آثارش ،یک عاشقانه آرام ،مردی در تبعید ابدی ، بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم و با تکثیر تاسف انگیز پدر بزرگ و...باز می گوید : فردا شکل امروز نیست !

 

 

 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
مستانه سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 14:50 http://baadbadak.blogsky.com

دلم خیلی برای نادر تنگ میشه

کله شق چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 15:52 http://sagdoooni.persianblog.ir/

تا اونجا که ما یادمونه نادر ابراهیمی چیزی جز مزخرف ننوشت و تا مرد یهو کلی طرفدار پیدا کرد. مثل رسول ملاقلی پور...

محمد چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 19:31 http://vonmomen.blogfa.com

دوستی داریم با مرحوم ابراهیمی بسیار دوست بود.
می‌گفت: «خدا با آدم مغرور این‌طوری تا می‌کنه، 10 سال زنده‌ی مرده باشی»
اما من نمی‌دونم
فقط یک عاشقانه‌ی آرامشو خونده ام.

رضا پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 15:18

با قسمت دوم حرفای کله شق موافقم.
... تا مرد...

محمد پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 20:41 http://picha.blogfa.com

قشنگ بود . به قول خودت متن از خودت بود آیا؟

ممنون.
بله ازخودم بود.

mahshadsea دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:31

خدا رحمتشون کنه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد