سه سال گذشت!


تو بگو

تکلیف خاکستری

که خاموش نمی شود چیست ؟

تو بگو چکار بایدکرد

با آتشی که

به آبِ چشم

بیشتر گُر می گیرد ؟

کاش بدانی عزیز دلم

یادگارت
دلی نیم سوخته ست

و یاد تو ست که

همچنان
بر آتش آن دستی دارد...

مرهمی نیست...


امروز همکارم دختر دوساله اش رو آورده بود اداره.بچه درحال بازی کردن بود که سرش می‌خوره به لبه میز و صدای فریاد و زجه‌اش می‌پیچه توی محوطه.یه جوری گریه می‌کرد که انگار دیگه هیچ‌وقت ساکت نمی‌شه.هر کدوم از همکارا با یه خوراکی رفتند سراغش و سعی کردن آرومش کنن.بچه یه نگاهی به اونا کرد و همونطور که هق هق می‌کرد دست یکی از اونا رو که خوراکی دلچسب تری داشت گرفت و گریه اش ساکت شد.

باخودم گفتم بچه‌ها چقدر زود  فراموش می‌کنن.کاش زخم ما بزرگترها هم به این آسونی ها خوب می‌شد و با یه قاقا لیلی دیگه دردی به  دلمون نمی‌موند.


پ.ن:هیچ وقت به باد تکیه نکنید!



نشکنید


 چهار چیز را نشکنید: اعتماد، قول ، ارتباط و قلب. شکسته شدن آنها صدائی ندازد ولی دردناک است.


پ.ن:این روزها یه چیزی تو قلبم وول میخوره:)