مرگ رنگ


رنگی کنار شب
بی حرف مرده است.
مرغی سیاه آمده از راههای دور
می خواند از بلندی بام شب شکست.
سرمست فتح آمده از راه
این مرغ غم پرست.

در این شکست رنگ
از هم گسسته رشته هر آهنگ.
تنها صدای مرغک بی باک
گوش سکوت ساده می آراید
با گوشوار پژواک.

مرغ سیاه آمده از راههای دور
بنشسته روی بام بلند شب شکست
چون سنگ ، بی تکان.
لغزانده چشم را
بر شکل های درهم پندارش.
خوابی شگفت می دهد آزارش:
گل های رنگ سر زده از خاک های شب.
در جاده های عطر
پای نسیم مانده ز رفتار.
هر دم پی فریبی ، این مرغ غم پرست
نقشی کشد به یاری منقار.

بندی گسسته است.
خوابی شکسته است.
رویای سرزمین
افسانه شکفتن گل های رنگ را
از یاد برده است.
بی حرف باید از خم این ره عبور کرد:
رنگی کنار این شب بی مرز مرده است

نمی دونم از کیه

نظرات 20 + ارسال نظر
سحربانو چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:29 http://saharbayati.blogfa.com

من اول
شعر زیبایی بود اما آخرش ضد حال شد چون تا دقیقه ۹۰ فکر کردم از خودته بعد ....
اما انتخاب بسیار زیبایی بود نازنین
چرا تو نظر دهی های تو شکلک نداره من می خوام شکلک درارم نمی تونم
زهرا
زهرا
زهراجان

نداره دیگه سحر بانو جان
به این می گن ضد حال
من می تونم شکلک در بیارم برا شما ها و شما نمیتونید

mahshadsea چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:52 http://www.mahshadsea.blogfa.com

اول شدم
سلام زهرا جان
این شعر چقدر زیبا و دلنشین بود
منتظر قطعات زیبای بعدیت هستم!
ممنون

قطعات بعدی من؟
چشم

mahshadsea چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 13:15

روز تو هم مبارک عزیزم
منظورم انتخابهای زیبای بعدیت بود! (;

سحربانو پنج‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:30 http://saharbayati.blogfa

برای دیدن تو ثانیه ها رو میشمرم
شکلک
زبون درازی
نیشخند

شکلش و اینجا نمی شه درآورد حرفشو که می شه زد
آخرشم یه بوسه کوچولو

سحربانو جمعه 18 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 18:57 http://saharbayati.blogfa.com

با گزارش روز خبرنگار به روزم بیا

ن.ن جمعه 18 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 18:59 http://www.akharindidar.blogfa.ir

از دیدن دوباره خیلی خوشحال شدم بروزم بیااااااا

mahshadsea شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:22

نمی دونم آخه چمه که اینقدر از خود راضی شدم!!! ):
دوستت دارم

این که آدم از خودش راضی با شه اصلا چیز بدی نیست ،خیلی هم خوبه

mahshadsea شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:32

نمی دونم چی شده که اینقدر از خود راضی شدم!!!
وای چه بد :(

ندارم اگر ننامندم شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 15:08

رویی برای سلام هم نیست.

مرغ سیاه پر زد و رفت... .
در اندیشه‌ی فرو خوردن بغض‌هایش هم نبود، آری می‌گریست و می‌پرید.
به آشیانه‌ی نوری که دیگر نداشت و غروری که شکسته بود می‌اندیشید... .
هر شب اندیشه‌ی دیگر کنم و رای دگر

مرغ سیاه بر بام خوشی‌ هیچ‌گاه ننشسته بود الا که دستی سنگی از فلاخنی به سویش انداخته‌باشند. فرار نمی‌کرد سنگ‌ها را به جان خسته می‌خرید تا مرادش حاصل شود... .

شاید جایی کسی نوازشش کند آری هیچ کس مرغ سیاه شومی نمی‌خواست اما!!!

مرغ سیاه دیگر دلی ندارد که جایی جابگزارد و برگردد.

مرغ سیاه دیگر خاکستر شده ...

مرغ سیاه مرده است.

mahshadsea یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:40

زهرا جان، خوبه؟

چی خوبه عزیزم؟

فرهاد یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:20 http://yadeayam1285.blogsky.com

سلام دوست جدید.
سر زده آمدی اما خوش آمدی.
باز هم بیا و سر بزن. سر زده هم بیا که حالش بیشتره. :دی

شاد و پیروز
ایام به کام

سحربانو یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 13:04 http://saharbayati.blogfa.com

خواهر یا برادر گرامی که نامی نداری نکن با خودت این کارا رو مرگ و نا امیدی فایده نداره ایستادگی کن و به جنگ البته نمی دونم چی می خواستی که نشده فضولی هم جایز نیست اما اگر چیزی که می خواستی برات ارزش زیادی داره پس به اندازه ارزشش به جنگ تسلیم بی فایده است باور کن
پرنده مردنی نیست پرواز را به خاطر بسپار

نسرین یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 18:32 http://www.faryad87.blogfa.com

سلام زهرا جون...
از اینکه به وبلاگم سر زدی و کامنت گذاشتی ممنونم عزیزم...
شعرهات هم خیلی قشنگه!

یه آدم کوچولو یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 22:58 http://www.inadama.blogfa.com

زهرای عزیز شعر زیبایی انتخاب کردی، لذت بردم... امیدوارم همیشه موفق باشی راستی من لینکت می‌کنم..

رضا سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:33

اومدم بگم که میام اینجا اما ننوشتم نظری درباره این قطعه ادبی...

ندارم اگر ننامندم سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 14:27

بهترین و بهترین و بهترین

شمع‌ها و حرف‌ها برای توست. روشن کنشان و بگو.
دریا و پرده‌ها از آن من است. شنا می‌کنم و کنارش می‌زنم.
بدی و حسرت برای دیگران است. بگزاریم برای خودشان

همه رفتند از این خانه نگارا تو بمان

ادمک سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 18:10 http://adamak86.blogfa.ir

هرگز


دستی را نگیر وقتی قصد شکستن قلبش رو داری

هرگز

نگو واسه همیشه وقتی میدونی جدا میشی

هرگز

درباره احساسات سخن نگو اگر واقعا وجود نداره

هرگز

به چشمانی نگاه نکن که قصد دروغ گفتن بهشو داری

هرگز

سلامی نده وقتی میدونی خداحافظی تو ذهنته

هرگز

قلبی را قفل نکن وقتی کلیدشو نداری

هرگز

به کسی نگو که تنها اوست وقتی در فکرت به یاد دیگری هستی

هرگز

نگه که دوسش داری اگر حقیقتا برات اهمیت نداره

هرگز

هرگز

به روزم و منتظر

سحربانو جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 13:23 http://saharbayati.blogfa.com

زهرا
زهرا
زهرا جان
حالا تنها کسی که همه دردم را می داند تو هستی پس لطف کن زحمت بکش به روز شو و چیزی برای من بنویس
لطفا منتظرم

یه آدم کوچولو جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 23:52 http://www.inadama.blogfa.com

ستاره‌ به روز کردم اگر حوصله کردی بیا

سحربانو شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:29 http://saharbayati.blogfa.com

مرسی که سر زدی ولی دلیل نمی شه یادم بره ازت یه مطلب خواستم تو وب خودت بنویسی برای من ... حالم جا می یاد می دونم زود باش حالا بنویس برای یه آدم که مرده
سحر مرده

باور کن سحر مرده

نه مسیحایی هست نه دمی
نه ید بیضایی
خدایا سحر مرده

زهرا
زهرا
زهرا جان

بانو
بانو
بانو مرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد