برای تو

تا تو با منی زمانه با من است

 بخت و کام جاودانه با من است

تو بهار دلکشی و من چو باغ

 شور و شوق صد جوانه با من است

 یاد دلنشینت ای امید جان

 هر کجا روم روانه با من است

ناز نوشخند صبح اگر توراست

 شور گریه ی شبانه با من است

 برگ عیش و جام و چنگ اگرچه نیست

 رقص و مستی و ترانه با من است

 گفتمش مراد من به خنده گفت

 لابه از تو و بهانه با من است

 گفتمش من آن سمند سرکشم

 خنده زد که تازیانه با من است

 هر کسش گرفته دامن نیاز

 ناز چشمش این میانه با من است

 خواب نازت ای پری ز سر پرید

 شب خوشت که شب فسانه با من است


پی نوشت:

-اتفاق افتاد!

-شاعر این شهر هوشنگ ابتهاج است که شعرهایش را دوست دارم.


نظرات 4 + ارسال نظر
؟؟؟؟؟؟؟ یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:04

مبارکه!

چی مبارکه؟!

آن یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 14:37

صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه :)))
ممنونم

حسین پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:34

حسین هستم که نظر بالا رو نوشتم. پرسیدین چی مبارکه؟ در پاسخ شما باید بگم: دیدم بعد از مدتی نوشته‌های غم‌انگیز که بوی افسردگی می‌ده بالاخره یه نوشته امیدوار که بوی شادی می‌ده و انتهاش هم نوشتین اتفاق افتاد احسا کردم که باید یه اتفاق خوشایندی باشه برای همین گفتم مبارکه. حالا حدسم درست بوده یا خیر نمی‌دونم؟؟؟؟؟؟؟ در هر حال انشاءا... که همیشه شاد باشید و نوشته‌های شیرین و شاد توی وبتون بذارید.
موفق باشید

ممنون آقای حسین .
نه اتفاق مهمی نیفتاده که بشه تبریک گفت.

مینا سه‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 14:53 http://min1a.blogfa.com

منم همینطور

:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد