به دنبال واژه‌ای مباش که عاشقت شوم...دیگر کلمات فریبم نمی دهند .. .وقتی اولین حرف الفبا کلاه سرش برود , فاتحه کلمات را باید خواند!


پ.ن: جایی خوانده ام

نظرات 8 + ارسال نظر
علی مردانی سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 17:49

دوست خوب سلام. مطالب وبت قشنگن. در مورد مطلب آخرت باید بگم که زنها هیچ وقت کلاه سرشون نمی‌ره، این مردها هستند که همیشه زنها سرشون کلاه می‌ذارن، اونم کلاه نگو بلا بگو. خلاصه بعضی از این مردها هم برای بدست آوردن این بلا اول زندگی چه ها که نمی‌کنند. بعد از چند ماه تازه می‌فهمن که ای بابا چه بلایی سرشون اومده و خبر ندارن.

سلام.ممنون از لطفتون.نظرتون محترمه.البته این موردی که گفتید درباره هر دوطرف می‌تونه اتفاق بیفته.
به قول جناب مولانا :هر کسی از ظن خود شد یار من//از درون من نجست اسرار من

مصطفی نمازیان شنبه 4 دی‌ماه سال 1389 ساعت 17:09 http://patriot2.blogfa.com

بنام خدا. با مطلبی تحت عنوان" تهمت میزنم پس هستم" بروزم. منتظ بازدید و نظردهی شما. پاسخی به ساده لوحان حزب اللهی نما. یا علی

تو جمعه 10 دی‌ماه سال 1389 ساعت 20:57 http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

خواندیم ...فاتحه...

پگاه شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:38 http://koodaki.blogsky.com/

سلام!
نمی دونم چی بگم!!
فقط می تونم بگم: عجب!!!

آریا سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:46 http://www.navab7arya.blogfa.com

شبی در کنج میخانه گرفتم تیغ بر دستم...بگفتم خالقا یا رب توفکر کردی که من مستم؟...کجایی تو؟چه هستی تو؟چه میخواهی تو از قلبم؟تو از مستی چه میدانی؟تو از قلبم چه میجویی؟تو فرعون را خدا کردی....توشیرین را ز فرهادش جدا کردی...سپردی تیغ بر ظالم...به مظلومان جفا کردی
می دونم مطلبم ربطی نداره
سلام دوست عزیزم
امروز تولد منه
منم آپم انوم آپ تولدم
شما رو دعوت می کنم به جشن تولدم در وبم
منتظرم حتما بیاین

تولدت مبارک

من جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 19:30 http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

روزی بود با واژه ها گول میخوردیم اما همانا ما رکب خوردگان از واژگانیم

اون سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 22:31

نتیجه میگیریم که باید فریب بخوری تا بتونی دووم بیاری.....

موافق نیستم!

امین جمعه 20 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 20:24

سلام لامپا (شرمنده ، نمیدونستم باید با چه اسمی صدات بزنم!)
خب ، این اولین افتتاحیه من محسوب میشه .. عذرخواهی از نبودن هام رو میذارم واسه یه وقتی که ببینمت . هر چند که در عرض چند هفته اخیر، بس که پوزیشن کاری عوض کردیم ، فرصت آن شدن و دیدنت هم دست نداده ..

میگم تو هم از من فعال تری ها دختر .. یه نگاه انداختم ببینم دنیا دست کیه ، دیدم هنوز روزگارت دست آذر گیره .. نکنه منتظری یه آذرخشی چیزی بخوره بهت که بتونه تکونت بده ، آره ؟!
البته بنده نه آذرم و نه رخشی در کاره .. تنها کاری که از دستم برمیاد اینه که ازت خواهش کنم یه تکونی به خودت بدی (رو صندلی جا به جا نشو پدرجان ، منظورم به وبت بود !) و اگه به حرفم گوش ندی ، اون وقت مجبور میشم دوباره ازت خواهش کنم !! (-:

پ.ن : ملت به خوندن الف عادت کردن آبجی .. چه با کلاهش باشه و اول بیاد .. چه کلاهش رو بردارن و بندازنش وسط .. و چه آخر از همه بیاد و یه سایه بان رو هم مثل تنوین ، یدک بکشه!! مهم اینه که ما به همه چیز عادت میکنیم ، چه با کلاه و چه بی کلاه ):

دشمنت شرمنده .همون زهرا خوبه.
من همیشه به همین اندازه فعال بودم یادته که:)
به هر حال ممنونم از حضورت و همیشه خوشحال میشم که اینجا ببینمت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد