به ستاره ها

 حسودی می کنم

بیشتر، به آن یکی

همانی که

با تو می آید

با تو هم می رود

کاشکی

دست مرا هم می گرفتی

صبح با خودت می بردی

غروب هم

با تو برمی گشتم

دیشب ستاره ها را شمردم

دانه به دانه

یکی کم بود!

تو نبودی

ماه هم نگران بود

...

 

وقتی ستاره ها را


از چشمانت بیرون می کنی !

آرزو می کنم


کاش ،


جایی برای من باز شود...!