اینجا پایان راه نیست!

دویده ام،

تمام سالهای  انتظار را

دویده ام،

به شوق رسیدن!

عجیب دنیاییست

حالا من به پایان   رسیده ام،

ایستاده ام

در میان  جمعیتی هورا کش.

تو اما،

نیستی دیگر

سال‌هاست رسیده ای،

به آن طرف تر های رسیدن

اینجا پایان راه نیست!

...

 

 

مادر

 

به بهشت نمی روم اگر مادرم آنجا نباشد

حسین پناهی

                                                             

روز مادر مبارک 

فردا شکل امروز نیست

 

 

کوچه ها هنوز در سکوت روزهای تعطیل ،آهسته نفس می کشیدند که خلوت کوی و گذر با صدای رادیوهای پشت پنجره ها در هم شکست : "نادر ابراهیمی، قصه نویس سال های کودکی و نویسنده بزرگ عاشقانه های آرام ،آرام و بی صدا از دنیای ما سفر کرد."

کوچک‌تر که بودیم کلاغ ها ،سنجاب ها و قصه گل های قالی را دست به دست می‌چرخاندیم،  با او خواندیم و یاد گرفتیم که مدرسه بزرگتری هم وجود دارد و نفهمیدیم ،چرا نادر ابراهیمی که در دنیای بزرگتر ها بود از ما می پرسد ، قلب کوچکم را به که هدیه بدهم؟

دوستانش وجود او را سراسر عشق به طبیعت و انسان می دانستند و حالا که همان بچه ها  بزرگتر و عاشق شدند، عشق را سطر به سطر ،صفحه به صفحه می بینند  که فریاد

می زند: "زندگی طغیانی است بر تمامی درهای بسته و پاسداران بستگی، هر لحظه ای که در تسلیم بگذرد،لحظه ای است که بیهودگی و مرگ را تعلیم می دهد".

 و اینک نوای نویسنده نامه های عاشقانه از فراز آثارش ،یک عاشقانه آرام ،مردی در تبعید ابدی ، بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم و با تکثیر تاسف انگیز پدر بزرگ و...باز می گوید : فردا شکل امروز نیست !