کاش اینطوری نمی‌شد


حتما تا به حال براتون پیش اومده که منتظر اتفاقی باشید که قراره بیفته. وقتی دربارش فکر می‌کنید حالت‌های مختلفی رو ازش تصور میکنید که هیچ کدوم مثل همدیگه نیست.اما هیچ وقت فکر نمیکنید که اون اتفاق طوری بیفته که دیگه هیچ شیرینی درش وجود نداشته باشه.طعم گسش گلوتون رو  بسوزونه و حس کنید کاش هیچ وقت اتفاق نمی‌افتاد.

 نمی دونم نوشتنش تو این صفحه کار درستیه یا نه.اما اینقدر رو دلم سنگین بود که فکر کردم دربارش بنویسم.شاید کمی آرومم کنه.شایدم نه.

می‌دونم خیلی مبهم نوشتم اما بیشتر از این نمی تونم دربارش توضیح بدم.فقط خواستم کمی سبک شم.امیدوارم درک کنید.


پ.ن

-نوشتن از چیزایی که باعث ناراحتی و دلخوری آدم می شه خیلی کار سختیه. البته به  طور کلی حرف زدن  برای من  خیلی کار  شاقیه. چیزی تو مایه‌های آپولو هوا کردن(قابل توجه بعضیا).

-امسال هم تموم شد و ما اندر خم یک کوچه‌ایم.

-تازه، عید آمدو ما قبا نداریم.


آگهی بازرگانی:

-کارمند ساعتی چینی رسید.با قرارداد ۲۰ساعت در ماه و قابلیت ۲۰۰ساعت کار بدون استراحت، بسیار پرکار .کم توقع ،بدون غر زدن و با حداقل  دستمزد. (قابل توجه اداره های دولتی.به خصوص موسسه ف.ه )