الهی! خود کردم و خود خریدم، آتش بر خود، خود افروزانیم، از دوستی آواز دادم، دل و جان را فرا ناز دادم، اکنون که در غرقابم دستم گیر که گرم افتادم !   

بخشی از مناجات خواجه عبدالله انصاری  

 پ.ن   

حتما ماجرای کلاغی رو که می خواست راه رفتن کبک و یاد بگیره ،راه رفتن خودشم یادش رفت شنیدید.الان احساس می کنم من اون کلاغ بیچاره ام.